آنيساآنيسا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
آرسامآرسام، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

عسل ماماني و بابايي

دخملی من راه میره

دختره گلــــــه مامان   دیگه معنی بیشتر حرفهامو می فهمی و با زبون خودت جوابمونو می دی بیشتر کلمات رو می دونی میگم آنیسا ساعت کو ؟؟ نگاه دیوار می کنی و با انگشتت نشون میدی و می گی آوتا می گم در کو ؟؟؟ نگاه در می کنی می گی : دَ میگم تاب کو زودی میگی تا تا تا و میری سراغ تابت مگم عکس بابا کو میری میاری و میبوسیش و .............. الان هم یه 10 روزی هست که برای اولین بار خودت دستت رو میزنی به زمین و بلند میشی دیگه از این به بعد نیازی به در و دیوار و مبل نداری ، اکثراً من یا بابایی دستتو می گیریم و تو آروم آروم قدم برمیداری وقتی چند قدم میری خسته می شی می خوای بشینی زمین که دیگه بغلت می کنیم ولی از اینکه خودت میتونی راه بری...
24 اسفند 1391

تولد شیرینی زندگیمون

درست در تاريخ ٠٣/١٢/۱۳٩٠ ساعت ٢٠/١٣دقيقه بود كه گل خوش رنگ و زيباي زندگي ما پا به اين دنيا گذاشت و حال و هواي زندگي ما رو سرشار از شادي و طراوت كرد. آنیسا جونم در آخرین روز ماه ربیع الاول متولد شد . به اين بهانه چند تا از كارايي رو كه آنیساكوچولو از بدو تولد انجام داده رو به اختصار مي نويسم : قبل از هر چیز مینویسم که سکسکه زیاد میکنی یه روز کامل ١- تو چهار ماهگی مورخه ١٦/٠٣/٩١ روز سه شنبه برای اولین بار قهقهه زد . ٢- هفته اول پنچ ماهگیش مورخه ٠٨/٠٤/٩١ روز پنجشنبه خودش رو برگردوند و غلت میزد . ٣- تو پنج ماهگی به آتلیه رفتیم و ازش عکس گرفتیم . ۴- تو ٨ ماهگي چهار دست و پا رفت . ٥- تو ٨ ماهگی دندون درآورد . ٦- تو نه ماهگی ماما...
24 اسفند 1391

سال نو

حلول سال نو و بهار طراوت را که نشانه ی قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد بر همگان مبارک   ...
24 اسفند 1391

آرزو

آرزویم این است که دلت خوش باشد نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند نشود غصه دمی نزدیکت لحظه هایت همه زیبا باشند از خدا میخواهم که همه عمر تو را سالم و خوشبخت بدارد
24 اسفند 1391
1